تقویم

تقویم چگونه به وجود آمد؟

(قسمت دوم)

 

واحد سال بر اساس مدت زمان گردش زمین به دور مدار خورشید محاسبه می شود.روشهای متعددی برای محاسبه این دوره وجود دارد اما رایج ترین آنها سال استوایی می باشد که فاصله بین عبورهای متوالی خورشید از مسیر نقطه اعتدالین بهاری می باشد.بدین ترتیب یک سال خورشیدی شامل 365.242199 روز می باشد که برابر است با 365 روز و 5 ساعت و 48 دقیقه و 46 ثانیه.

متاسفانه سال استوایی و ماه کلیسایی با هم سازگار نیستند.12 ماه قمری برابر است با 354.36706 روز که 11 روز از سال خورشیدی کمتر است.علاوه بر آن نه سال استوایی و نه ماه کلیسایی به وسیله طول روز قابل تقسیم نیستند.بنابر این جهت گرد آوری و تالیف هر تقویمی که در برگیرنده مراحل ماه و فصول باشد،قرار دادن روزها در فواصل مناسب ضروری است.این روزهای زیادی، به عنوان روز هایی که به زور درج شده اند معروفند.شناخته شده ترین این روزها ،روزی است که هر چهار سال یک بار به ماه فوریه افزوده می شود وآن سال به عنوان سال پرشی نامیده می شود.

اصلاح تقویمها به دلایل زمان سنجی و تاریخی بسیار حیاتی می باشد.همچنین برای تنظیم زندگی شهری ،کشاورزی و وقایع مذهبی حائز اهمیت است.

 

حالا بگین ببینم :چه باحال بود یا نه؟

تقویم

تقویم چگونه به وجود آمد؟

(قسمت اول)

 

تقویم را می توان به عنوان سیستمی که زمان را در دوره های طولانی از قبیل روز،ماه و یا سال بطور مناسب تقسیم می کندو چنین تقسیماتی را با نظم معین سازماندهی می کند،تعریف کرد.واژه Calendra از لغت لاتین Calenda که اولین روز ماه رومی بوده و برای تعیین و معرفی جشنها ،روزهای بازار و دیگر وقایع استفاده می شد،بر گرفته شده است.

چندین واحد استاندارد وجود دارد که برای تمام سیستمهای تقویمی وجودشان ضروری است.روز،واحد اساسی محاسبه در هر تقویمی می باشد،روز قسمتی طبیعی از زمان است،چرا که زمانی را که لازم است تا زمین یک بار دور محور خودش بچرخد در بر می گیرد.

البته آغاز روز بعد آنطوریکه ما آن را معیار قرار داده ایم همواره نیم شب نبوده است.ستاره شناسان از قرن دوم پس از میلاد تا سال 1925، ظهر را معیار تغییر روز می دانستند که تقارن بود با زمانی که کوتاهترین سایه از جسمی بر روی زمین می افتاد.برخی از تمدنهای ابتدایی این معیار را سحر معین کرده بودند.بعدها یهودیان،بابلیان و یونانیان این زمان را به غروب تغییر دادند،هندوها و مصریها سحر را مبدا روز می دانستند اما باید از رومیان تشکر کنیم که نیمه شب را نقطه پایان امروز و نقطه آغاز فردا قرار دادند.

تمدنهای غربی مدت زمان روز را 24 ساعت قرار دادند.12 ساعت برای زمانی که روشنایی وجود دارد و 12 ساعت برای تاریکی که احتمالاً این کار رومیان بوده است.البته تمام تمدنها از جمله یونانیان،سومریان،مصریان و رومیان به نوبه خود از روش بابلیان برای تقسیم مدت زمان هر روز به 24 ساعت پیروی کردند.(تقریباً قرن 17 قبل از میلاد مسیح).

هفته نیز،تقسیمی ساخت دست بشر است.و چیزی مربوط به ستاره شناسی یا پدیده های طبیعی نمی باشد.هفت روز هفته که در سراسر جهان یکسان است ممکن است از مقدس بودن عدد هفت نزد عارفان و یا وجود هفت ستاره منتج شده باشد.اگر چه هفته ای با هفت روز در میان مارها رایج است اما تمدن های باستانی  این گروه از روزهای متوالی را به ترتیبی دیگر نام گذاری می کردند.برخی از قبایل غرب آفریقا واحدی معادل با چهار روز داشتند،در آسیای مرکزی و آشور واحد معادل با پنج روز رایج بوده و مصریان هم ده روز را به عنوان یک واحد می دانستند.یک بار دیگر بابلیان با قرار دادن هفت روز در یک واحد هفته را به وجو آوردند.تقویم مدرن یهودیان این واحد هفت روزی را به خوبی به کار برده است.

از طرف دیگر بر اثر کامل شدن گردش ماه به دور زمین واحد ماه به وجود آمد که به نام ماه کلیسایی معروف است ودر حدود 29.53059 روز می باشد.اکثر فرهنگهای باستانی به دلایل بسیار واضحی تقویم خود را بر اساس ماه کلیسایی اصلاح کردند.یکی از آنها این است که گردش ماه به وسیله چشم غیر مسلح قابل ملاحظه است.

 

قسمت دوم این مطلب را میتوانید در روزهای آینده بخوانید...  

تا اینجا چه طور بود؟

...۳.۱۴۱۵۹۲۶۵۴

چرا عدد پی را محاسبه می کنیم؟

(قسمت دوم)

 

تا زمانی که این فرضیه اخیر معتبر است،عقیده دارم که انگیزه ای برای محاسبه عدد پی وجود دارد.ریاضی دانی بنام پتر بکمن در کتاب تاریخچه ای بر عدد پی می نویسد:شک دارم که نیروی موجود بر پشت پرده این محاسبات،همان روحی باشد که انسان را به غلبه بر آبشار نیاگارا و قطبها وادار می کند .

عدد پی بنیان ساختارهای جهان است،عملاً همه چیز در سطوح پایه به عدد پی وابسته است.مثل نور،صدا،انرژی،جاذبه میدانهای الکترو مغناطیسی و...در حقیقت عدد پی آنچنان مرکزیتی دارد که می توان آن را نماد جهان ما نامید.انسانها دوست دارند که فکر کنند که در جهانی متکی بر عقل زندگی می کنند.آنها دوست دارند جهان بدون نظم را مهار کرده و برای درک آن به آن نظم ببخشند.با وجود این عدد پی از عقلانیت پیشی می گیرد و با چنین کاری نظمی را که دوست داریم ببینیم از بین می برد.منطقی بودن عدد پی به صورتی نمادین،عدم منطق را به جهان انتقال می دهد که ما آن را دوست نداریم،عدد پی نماینده علمی لا یتناهی است که ما هرگز آن را زنده نمی گماریم .پتر بکمن در ادامه چنین می گوید:مانند آنچه از قدیم گفته شده است ،در پایان این طومار که شامل مسایل مختلف ریاضی و راه حلهای آنهاست،مساحت دایره با استفاده از شکل ناموزونی از عدد پی به دست آمده است.

در حدود سال 200 قبل از میلاد ارشمیدس عدد پی را چیزی حدود 3.14 عنوان نمود.(البته به کسر ،چون یونانیان اعداد اعشاری نداشتند.)از آن پس تا قرن هفدهم عدد پی به فراموشی سپرده شد.پس از آن عدد پی را عدد دلفین نامیدند،چرا که ریاضی دان آلمانی به نام اودلف ون کولن دوباره آن را عنوان نمود.اولین کسی که دوباره از این حرف یونانی برای این عدد استفاده کرد ریاضی دانی انگلیسی به نام ویلیام جونز بود که در سال 1706 آنرا ابداع نمود.

فیزیکدانان گفته اند عدد پی همیشه و همه جا در طبیعت موجود است.عدد پی در قرصهای ماه و خورشید به روشنی وجود دارد.منحنیهای دو گانه DNA به دور عدد پی می چرخند.عدد پی در رنگین کمان مستقر است،در مردمک چشم وجود دارد و زمانی که قطره ای باران به آب می افتد،به صورت حلقه های گسترده ظهور می کند.عدد پی را میتوان در انواع مختلف امواج،سطوح ناهموار و طیفهای مختلف یافت.عدد پی در رنگها و موسیقی هم دیده میشود.

طبیعتاً عدد پی در جداول مرگ ومیر هم وجود دارد.در آنچه بنام توزیع شدت میدان مغناطیسی مرگ و میر در میان یک ملت معروف است.یعنی هر گاه شخصی می میرد،در این حادثه عدد پی ملموس است.این یکی از اسراری است که به خاطر آن به نظر می رسد طبیعت،ریاضیات می داند.    

چه طور بود؟